نمی‌دانم چرا این عنوان را برای این متن انتخاب کردم. چون الان در خانه هستم و شب هم هست اما تاریک نیست. زیر لوستر ۶ چراغ پشت میهارخوری نشسته‌ام و به جای خواندن مقاله‌هایی که فردا عملاً از آن‌ها امتحان دارم، دارم این را می‌نویسم.

امید‌هایی که به پوچی رفته‌اند. منتظرم که محمد به خواب برود تا بروم و فیلم‌هایم را تماشا کنم. نمی‌دانم کی می‌خواهم آدم شوم.

درست فهمیدی. این متن راجع به تو نیست. همه چیز راجع به تو نیست. آره، خیلی این حرفم شاعرانه نیست و خب. همیشه من آدم شاعرانه‌ای نیستم. گرچه همیشه در عالم شاعرانه‌ای زندگی می‌کنم.

کاش می‌شد در همان عالم شاعرانه تا ابد زندگی کرد. مگر یک آدم از این عالم چه می‌خواهد؟

 

دوست‌دار خودم.

من


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود wkrrg بسته بندی اثاثیه برای اسباب کشی روزانه فارسی فاز تو فاز Shane نوشته هام مداد رنگی توالت خصوصی