این آهنگیه که دارم الان می‌خونم. مال سلین دیونه. به سارا فکر می‌کنم که رفته دانمارک و دوستای جدیدش و زندگی‌ای که ممکنه براش رقم بخوره. به ترانه که امروز شماره میلاد رو بهش دادم تا بتونه ازش راجع به مصاحبه کاری کمک بگیره.

و به تو. تویی که ازم پرسیدی دختری خوب مثلی خودد سراغ نداری برای من؟

و این حرف علیرغم اینکه بالاخره وسط یه صحبت ازم راجع به یه دختر دیگه پرسیدی و با توجه به همه چیزایی که در گذشته در قلبم میگذشته و شاید الان هم میگذره، علیرغم همه اینا، این حرف یعنی بهم اعتماد داری. شاید تنها کسی هستم که اینقدر باهاش راحتی. دیشب هم همینو گفتی. گفتی با خیلی آدمایی که بهت نزدیک تر هستند هم اینقدر راحت حرف نمی‌زنی.

گفتی نمی‌دونی چرا.

حالا وقت نماز شده و رفتی نماز بخونی. منم اینجام توی زمان بین دو نیمه منتظر این که پیام بدی. بهم گفتی که شاید باورم نشه ولی دختر‌های زیادی بودند که بهت پیشنهاد ازدواج داده‌اند. این یکم قلبمو سوزوند. می‌دونم الان فاز دوست باحاله رو برداشتم ولی حقیقت اینه که منم ممکن بود این پیشنهاد رو بهت بدم. سال‌ها پیش شاید. و احتمالاً اگه این پیشنهاد رو می‌دادم صرفا بهم میگفتی. به پیشنهادت فکر می‌کنم. و از روم رد می‌شدی.

حتی من هم لایقت نبودم. :( وقتی برگردی اینو بهت میگم. خودم الان برگشتم و یهو این جمله آخر رو دیدم: «حتی من هم لایقت نبودم.» یعنی اینطوری فکر می‌کنی؟ 

دیشب بهم گفتی می‌خوای یه حرف کلیشه‌ای بزنی ولی منظورت کلیشه‌ای نیست و واقعا می‌خوای این حرفو بزنی. گفتی هرموقع هر کمکی از دستت بر میومد بهم بگم. هر موقع. این حرف‌ها دلنشینند دوست جدید من. خیلی هم دلنشینند. 


یکمی راجع به ازدواج حرف زدیم و بهت گفتم احتمالاً امروز دو نفر رو به هم رسوندم. راجع به ترانه و میلاد گفتم . حالا ببین شاید چند سال دیگه یهو برگردم و ببینم اینجارو و بگم ببینین من پیش‌بینی کرده بودم!؟

خب. دیگه گمونم باید برگشته باشی از نمازت.

برم یه سر به موبایلم بزنم ببینم برگشتی یا نه.


پیام آخرم که «اوکی » بود برای تو seen شده. این یعنی برگشته‌ای. ولی نمی‌خوام بهت چیزی بگم. می‌خوام تو اولین کسی باشی که حرف می‌زنه. فکر کردی چهار نفر بهت پیشنهاد ازدواج دادن من هم باید کشته‌ مرده‌ات باشم؟ :-/؟ پس یه چیزی بگو دیگه!

بگوووو!

اه چرا هیچی نمی‌گی. 

دیشب یه چیز دیگه هم گفتی. راجع به این گفتم که حس زیبایی دارم. و تو گفتی که به کسی که دوستش دارند میگن «خره» و گفتی خره من هم همین حس رو دارم ولی کنترلش می‌کنم. میفهمی یا بزنم بیام بفهمونم بهت؟



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اخبار جامع و به روز طراحی و سئو ♥♥ ... رویای خیس ... ♥♥ اي ليليوم انصاف بار موزیسین ها m.ysana1369@gmail.com قیمت شیشه سکوریت,قیمت درب اتوماتیک شیشه ای یادداشت‌های یک جوان شیعه خدمات دارالترجمه ها در تهران